نجم السادات الحسینی؛ اعلی تورانی؛ نرگس نظر نژاد
دوره 11، شماره 42 ، تیر 1394، ، صفحه 5-22
چکیده
یکی از مباحث مهمّی که امروزه در حوزة معرفتشناسی مطرح است، بحث میزان تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر باور دینی انسان میباشد. بررسی امکان تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفت، به عهدة معرفتشناسان است و در این مقاله میکوشیم تا دریابیم که آیا فرایند تکوین باورهای انسان در مسیری جدای از ساحت غیرعقیدتی شکل میگیرد یا آنکه ساحتهای وجودی انسان ...
بیشتر
یکی از مباحث مهمّی که امروزه در حوزة معرفتشناسی مطرح است، بحث میزان تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر باور دینی انسان میباشد. بررسی امکان تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفت، به عهدة معرفتشناسان است و در این مقاله میکوشیم تا دریابیم که آیا فرایند تکوین باورهای انسان در مسیری جدای از ساحت غیرعقیدتی شکل میگیرد یا آنکه ساحتهای وجودی انسان در عین تمایز از یکدیگر، چنان در تأثیر و تأثّر متقابل با یکدیگرند که به سادگی نمیتوان به استقلال ساحت عقیدتی از دیگر ساحتها حکم داد و پنداشت که ساحت معرفتی باور انسان میتواند به نحو استقلالی وارد حوزة شناخت شود. در این زمینه، ویلیام جیمز برای نخستین بار در میان هشت عاملی که در فرایند تکوین باور مؤثّر میداند، تنها یکی را به استدلال اختصاص میدهد و هفت عامل دیگر را عوامل غیرمعرفتی میداند. این مقاله مشخّص میکند که انسان بدون توجّه به آنچه که در شخصیّت و درونش میگذرد، نمیتواند به معرفت دست پیدا کند، البتّه باید به این نکته توجّه داشت که این تأثیر تنها شامل تأثیرهای منفی نمیشود و کسانی مانند ویلیام جیمز علاوه بر توجّه بر تأثیرهای منفی، بر تأثیرهای مثبت نیز توجّه داشته اند و ما در این مورد، به کلام کسانی چون ویلیام جیمز که معتقدند باورهای انسان همواره در پرتو عوامل غیرمعرفتی شکل میگیرد، رهنمون میشویم.